Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (770 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
ein mir gewogener Mensch U کیسی که با من میانه خوبی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ein lieber Kerl U مرد خوبی
ein lieber Kerl U آدم خوبی
Ich fühle mich schlecht. O حس خوبی ندارم.
Wir beide werden ein gutes Team abgeben. U ما دو تا تیم خوبی میسازیم.
Ausgeglichenheit {f} U میانه روی
Wir sind Freunde. U ما دوست های خوبی هستیم.
Er führt nichts Gutes im Schilde. U قصد خوبی در نظر ندارد.
Schönen Tag noch! U روز خوبی داشته باشی!
Gute Nummer ! U حقه [نمایش] خوبی بود!
Hallo, wie geht's? سلام خوبی؟ [اصطلاح روزمره]
einen guten Draht zu Kindern haben U رابطه خوبی با بچه ها داشتن
Politikerin {f} der Mitte U زن سیاست مدار میانه رو
Politiker {m} der Mitte U سیاست مدار میانه رو
den [am] Ast absägen, auf dem man sitzt <idiom> U جواب خوبی را با بدی دادن [اصطلاح]
Anhänger {m} der politischen Mitte U طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
Schönen Feierabend! U روز خوبی داشته باشید! [بعد از کار]
Der Verkäufer machte uns einen guten Preis für das Auto. U فروشنده قیمت خوبی برای خودرو به ما داد.
Wir finden ihn alle sehr nett. U ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
Wände haben Ohren <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
Ich habe das Gefühl [so eine Ahnung] , dass es diesmals anders ist. U بدلم برات شده که این بار فرق دارد. [سخت گمان دارم که این بار فرق دارد.]
Er ist ein guter Regisseur, einem Vergleich mit Hitchcock hält er jedoch nicht stand. U او [مرد ] کارگردان خوبی است اما او [مرد] قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
Er hat dienstfrei. U او مرخصی دارد.
es kommt darauf an U بستگی دارد [به]
Ist es möglich? U امکان دارد؟
es kommt drauf an U این بستگی دارد
kaum verwendet U بندرت کاربرد دارد
so weit es möglich ist U تا آنجایی که امکان دارد
Gibt es eine günstigere Variante? U ارزانترش وجود دارد؟
je nachdem U این بستگی دارد
Er neigt zu Erkältungen. U او تمایل به سرماخوردگی دارد.
Es gibt ein Problem mit meinem Zimmer. U اتاق من اشکال دارد.
selten verwendet U بندرت کاربرد دارد
Wie weit? U چقدر فاصله [دارد] ؟
die Ausfuhr von ... ist prämienbegünstigt. U صدور ... جایزه دارد.
Der Bus nach ... hält hier an. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
es besteht [ herrscht] Mangel an etwas [Dativ] U کمبود چیزی وجود دارد
Er ist anderer Meinung. U نظر او [مرد] فرق دارد.
Ein Würfel hat 6 Seiten. U یک مکعب ۶ تا وجح دارد. [ریاضی]
Das ist eine Spirale ohne Ende! این رشته سر دراز دارد.
etwas mangelt Jemandem U کسی کمبودی چیزی را دارد
es mangelt an etwas [Dativ] U کمبود چیزی وجود دارد
Flug und Unterkunft sind im Preis inbegriffen. U بها پرواز و مسکن را در بر دارد.
es spukt [in dem Haus] U [این خانه] روح دارد
Was habe ich denn davon? <idiom> U این چه سودی برای من دارد؟
Was ist mit ihm? U مگر او [مرد] چه عیبی دارد؟
Er behauptet, Sie zu kennen. U او [مرد] ادعا دارد او [زن] را بشناسد.
Es gibt ... U اینجا ... وجود دارد [دارند]
Gibt es einen Schnellzug? U قطارویژه تندرو وجود دارد؟
Gibt es einen Direktzug? U یک قطار مستقیم وجود دارد؟
Kostet das eine Gebühr? U جریمه دارد؟ [لغو رزرو]
das bricht nicht ab <idiom> U همینطور ادامه دارد [موضوعی]
Gibt es einen Nachtzug? U قطار شبانه وجود دارد؟
es hängt ganz davon ab U این کاملا بستگی دارد
Es ist fraglich, ob ... U این جای بحث دارد که آیا ...
Da kommt noch etwas. <idiom> U باز هم هست. [هنوز ادامه دارد]
Gibt es einen früheren Zug? U یک قطار که زودتر برود وجود دارد؟
Gibt es einen späteren Zug? U یک قطار که دیرتر برود وجود دارد؟
Gibt es eine Ermäßigung für Kinder? U تخفیف برای بچه ها وجود دارد؟
Was ist mit ihm? U این چه ناراحتی دارد؟ [اصطلاح روزمره]
Ballkünstler {m} U کسی که بر توپ تسلط مطلق دارد
Bahnkörper {m} U ریل و سکویی که زیر آن قرار دارد
Keine Regel ohne Ausnahme. U برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
Bluthund {m} U سگ شکاری که شامه بسیار تیزی دارد
Da kommt noch mehr. <idiom> U باز هم هست. [هنوز ادامه دارد]
Das Rad eiert ein wenig. U این چرخ کمی تاب دارد.
Das Zimmer ist muffig. U اتاق بوی ناگرفته پوسیده دارد.
Ich bin zwar sein Vater, aber ... U واقعیت دارد که من پدرش هستم اما ...
Seit wann besteht das Problem? U از چه زمانی این مشکل وجود دارد؟
Dover liegt im Süden Englands. U دور در جنوب انگلیس قرار دارد.
Jimmy Carter ist an Krebs erkrankt. U جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
Mein Schreibtisch steht am Fenster. U میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
nur <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
um zu sehen, aus welchem Holz er geschnitzt ist <idiom> U تا ببینیم او [مرد] چقدر توانایی [تحمل] دارد
Ein unüberschaubarer Personenkreis hat Zugriff auf die Daten. U گروه بیحسابی از افراد دسترسی به داده ها دارد.
außer <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
ausgenommen <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
Einmalkennwort {n} U اسم رمزی که تنها یک بار ارزش دارد
Dieses Buch verdient eine sorgfältige Lektüre. U این کتاب شایستگی خواندن با دقت را دارد.
Einmalpasswort {n} U اسم رمزی که تنها یک بار ارزش دارد
Auf 260 Einwohner kommt ein Arzt. U برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
Gibt es eine Ermäßigung für Wochenende? U تخفیف برای آخر هفته وجود دارد؟
Gibt es eine Ermäßigung für Vorverkauf? U تخفیف برای پیش فروش وجود دارد؟
Es ist eigenartig und doch wahr. U این عجیب است و در عین حال واقعیت دارد.
Wie jedes Kind verfügt sie nur über einen begrenzten Wortschatz. U مانند هر کودک، او [زن] وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
Da steckt mehr dahinter. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
Briefkastenfirma {f} U شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
Im internationalen Vergleich ist Deutschland führend. U در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
Gibt es Sonderangebote für diese Reise? U معامله باصرفه برای این سفر وجود دارد؟
Der Erfolg hat viele Väter, der Misserfolg ist immer ein Waisenkind. U موفقیت چندین پدر دارد شکست همیشه یتیم است.
Da muss ich etwas weiter ausholen. U این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
Albino {m} U زال [کسی که از آغاز تولد پوست و موی سفید دارد]
Warum ist die Banane krumm? <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
Warum ist die Banane krumm? <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
der Heilige Gral U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
Wenn der Mond einen Hof hat, so bedeutet das Regen. U وقتی ماه هاله دارد این علامت باران آمدن است.
Pickelgesicht {n} U عبارت زشت برای کسی که بدچور جوش روی صورتش دارد.
Das ist jetzt schon das dritte Jahr in Folge, dass [wo] die Fluggesellschaft rote Zahlen schreibt. U این سومین سال پی در پی است که شرکت هواپیمایی کسری در حسابش دارد.
Nach dem Essen zieht er sich gerne in sein Arbeitszimmer zurück. U پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
falscher Freund U واژه ای در دو زبان که شبیه به هم هستند اما معنی آنها کاملا فرق دارد.
Egal was du sagst, er wird immer etwas auszusetzen haben [ etwas finden, um dagegen zu reden] . U فرقی نمی کند چه بگویی او [مرد] همیشه ایرادی برای گرفتن دارد.
ein Ohrfeigengesicht haben U صورتی داشته باشد که آدم دوست دارد سیلی اش بزند [اصطلاح روزمره]
Gibt es hier Altertümer? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
Wenn die Symptome weiterhin auftreten, ärztlichen Rat einholen [einen Arzt zu Rate ziehen] . U اگر ظهورعلایم بیماری ادامه دارد برای مشاورت به پزشک مراجعه شود.
Stromsparen ist bei meinem Onkel eine fixe Idee. U در مورد صرفه جویی برق عموی من شپش درکلاه دارد. [خیلی مهم است برای او ]
Unterwegs ist Fotografieren strengstens verboten, man befindet sich schließlich auf Militärgelände. U در بین راه عکس برداری شدیدا ممنوع است، چرا که آدم در محوطه نظامی حضور دارد.
Aber-Nazi {m} U کسی که ادعا دارد نازی نیست [اما در دلایلش و رفتارش نازی است]
Die Hauptstraße geht halbrechts [schräg rechts] weiter. U این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
Da kommt noch etwas. <idiom> U هنوز تمام نشده است. [هنوز ادامه دارد]
Da kommt noch mehr. <idiom> U هنوز تمام نشده است. [هنوز ادامه دارد]
Es wird Abend. <idiom> U هوا دارد تاریک می شود [شب می شود] . [اصطلاح]
Recent search history Forum search
1Stalking-Methoden
1Chia-Samen چه معنایی دارد ؟
1من با خانواده تعطیلات خوبی داشتم
1تبدیل کردن بدی به خوبی
2فعل کجای جمله قرارمیگیرد
1besser werden
1Brotzeit
1werdet ihr die Küche bald fertig geputzt haben?
1Die ldee
1ان میتونه فکر خوبی باشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com